خلاصه زندگی امام صادق (ع)
……………………………………….
ولادت
امام صادق (ع) بنا به نقل برخی منابع، در ۱۷ ریبع الاول سال ۸۰ هجری در مدینه چشم به جهان گشودند
مادر آن حضرت فاطمه (امفروه) دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر بود.
نام، نسب و القاب
جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب، ششمین امام مذهب شیعه امامی و پنجمین امام مذهب اسماعیلیه است.
پدر او امام محمد باقر(ع) و مادرشان ام فروه دختر قاسم پسر محمد بن ابوبکربود.
همچنین کنیه مشهور امام صادق(ع)، ابوعبدالله (ناظر به دومین فرزندش عبدالله افطح) است. با کنیههای ابواسماعیل (ناظر به فرزند ارشدش، اسماعیل) و ابوموسی (ناظر به دیگر فرزندش امام موسی کاظم(ع)) نیز از او نام بردهاند.
مشهورترین لقب ایشان «صادق» است. برطبق روایتی، پیامبر اسلام(ص) این لقب را به این امام همام دادهاند تا از جعفر کذاب تمایز یابد؛
اما برخی گفتهاند امام صادق (ع) به جهت پرهیز از شرکت در قیامهای عصر خود، صادق لقب گرفتهاند؛ چراکه در آن زمان به کسی که مردم را گرد خود جمع و به قیام برضد حکومت تحریک میکرد، کذّاب (دروغگو) میگفتند. در همان دوران ائمه این لقب برای امام صادق (ع) به کار میرفته است. برخی از علمای اهل سنت چون مالک بن انس، احمد بن حنبل و جاحظ نیز از او با این لقب نام بردهاند.
فرزندان امام صادق (ع(
از امام جعفر صادق (ع) هفت پسر و سه دختر بر جاى ماند که عبارتند از:
۱- اسماعیل معروف به اعرج که بزرگترین فرزند وی است. اسماعیل در زمان حیات حضرت از دنیا رفت. پس از شهادت حضرت صادق (ع) عدهای از کجاندیشان به امامت اسماعیل و عدهای به امامت فرزند اسماعیل محمد پیوستند که آنان را اسماعیلیه میگویند.
۲- عبدالله بن افطح: او همیشه با خواستههای پدر مخالفت میکرد. بعد از پدر مدعی خلافت و امامت شد و جمعی نیز امامت وی را پذیرفتند که آنان را فطحیه مینامند. بعدها، چون مردم ضعف علمی و عملی وی را مشاهده کردند از او برگشته و به امامت موسی بن جعفر روی آوردند.
۳- امام موسی کاظم (ع(
۴- اسحاق بن جعفر صادق (ع) شخص جلیلالقدر و اهل فضل و تقوی بود و احادیث بسیاری نقل کرده است و به امامت برادرش موسی علیه السلام قائل بود.
۵- محمد دیباج بن جعفرصادق (ع): این شخص والا از شجاعترین مردمان عصر خود بود و در تمام سال یک روز در میان روزهدار بود. در سال یکصد و نود و نه به مأمون عباسی به خاطر ظلمها و حقکشیهای وی خروج کرد و مأمون نیز یکی از سرداران سپاه خود به نام عیسی جلودی را با لشکری مجهز به جنگ وی فرستاد. در این جنگ سپاهیانش را فراری دادند و خود ایشان را نیز دستگیر کردند. وقتی که به مرز خراسان رسیدند در محلی به نام «فرقان چاپی» که امروزه معروف به لطف آباد است دار فانی را وداع گفت.
۶- عباس بن جعفر صادق (ع) است که سید جلیل القدر و دانشمند و فاضلی بوده است.
۷- علی بن جعفر (ع) شخص کثیر الفضل و پرهیزگار و صاحب عقیده صادق بود. این بزرگوار تحت تربیت برادرش حضرت موسی بن جعفر علیهالسلام به مقامات عالی علمی و عملی نایل شد.
دختران امام صادق (ع(
۱- ام فروه که همنام مادرش بود. این ام فروه عروس زید بن علی بن الحسین بود.
۲- اسماء
۳- فاطمه
امام جعفر صادق (ع) در سن ۳۱ سالگی بعد از پدرش به امامت رسید.
حاکمان دوران امامت ایشان
حیات امام صادق (ع)، با خلافت ده خلیفه آخر بنی امیه از جمله عمر بن عبدالعزیز و هشام بن عبدالملک و دو خلیفه نخست عباسی، سَفّاح و منصور دوانیقی همزمان بود.
او در سفر امام باقر (ع) به شام که به درخواست هشام بن عبد الملک صورت گرفت، همراه پدر بود. در امامت امام صادق (ع)، پنج خلیفه آخر اموی یعنی از هشام بن عبدالملک به بعد و سفاح و منصور خلفاء عباسی حکومت کردند.
در این دوران حکومت بنیامیه ضعیف و سرانجام سرنگون شد و پس از آن بنیعباس روی کار آمدند. ضعف و عدم نظارت حکومتها فرصت مناسبی برای امام صادق (ع) جهت انجام فعالیتهای علمی فراهم کرد. البته این آزادی تنها در دهه سوم قرن دوم قمری، وجود داشت و پیش از آن در زمان بنیامیه و پس از آن به جهت قیام نفس زکیه و برادرش ابراهیم فشارهای سیاسی فراوانی بر ضد امام صادق (ع) و پیروانش وجود داشت.
فعالیتهای علمی
در دوران امامت امام صادق (ع)، به علت ضعف حکومت اموی، آزادی بیشتری برای ابراز عقیده به وجود آمد و بحثهای علمی بسیاری در موضوعات مختلف درگرفت. این آزادی علمی و دینی که برای کمتر امامی از ائمه دوازدهگانه وجود داشت، سبب شد تا شاگردان امام آزادانه در مباحث علمی شرکت کنند. ابان بن تغلب گزارش کرده است که مردم در مسجد از او سؤالات فقهیشان را میپرسیدند. امام صادق (ع) با استفاده از این فرصت، روایات فراوانی در زمینههای گوناگونِ فقه، کلام و… بیان کرد. به گفته ابن حَجَر هیتمی، مردم از او دانشهای فراوان نقل میکردند و آوازه او به همه جا رسیده بود. ابو بحر جاحظ هم نوشته است دانش و فقه او دنیا را پر کرده بود. حسن بن علی وشاء هم گفته است که نهصد نفر را در مسجد کوفه دیده است که از امام صادق (ع) حدیث نقل میکردند.
مناظرات علمی
در متون حدیثی شیعه، مناظرات و گفتگوهایی میان امام صادق (ع) و متکلمان مذاهب دیگر و نیز برخی از منکران وجود خدا گزارش شده است. در برخی از مناظرات، شاگردان امام صادق (ع) در حضور وی در زمینهای که تخصص داشتهاند، با دیگران مناظره کردهاند. در این جلسات امام صادق (ع) بر مناظره نظارت کرده و گاه خود نیز وارد بحث شده است. برای مثال در گفتگو با عالمی اهل شام که خود درخواست مناظره با شاگردان امام صادق (ع) را داشت، امام از هشام بن سالم خواست تا در زمینه کلام با او گفتگو کند. همچنین از فردی که قصد مناظره با او را داشت، خواست تا در هر زمینهای که میخواهد، ابتدا با شاگردانش گفتگو کند و در صورت غلبه بر آنها با او مناظره کند. آن فرد در زمینه قرآن با حُمران بن اَعیَن، در زمینه ادبیات عربی با اَبان بن تَغلِب، در فقه با زُراره و در کلام با مؤمن الطّاق و هِشام بن سالم مناظره کرد و مغلوب شد.
احمد بن علی طبرسی در کتاب الاحتجاج مجموعهای از مناظرات امام صادق (ع) را گرد آورده است که برخی از آنها عبارتند از:
مناظره با یکی از منکران خدا درباره وجود خدا
مناظره با ابوشاکر دَیصانی، درباره وجود خدا
مناظره با ابن ابی العوجاء درباره وجود خدا
مناظره با ابن ابی العوجاء درباره حدوث عالَم
مناظرهای طولانی با یکی از منکران وجود خدا درباره مسائل مختلف دینی
مناظره با ابوحنیفه درباره شیوه استنباط احکام فقهی، بهویژه قیاس
مناظره با برخی از علمای معتزله درباره شیوه انتخاب حاکم و برخی احکام فقهی
تشکیل حکومت
سیاست نخست امام صادق (ع) یک سیاست فرهنگى و در جهت پرورش اصحابى بود که از نظر فقهى و روایى از بنیانگذاران تشیع جعفرى به شمار آمدهاند. تلاشهاى سیاسى امام در برابر قدرت حاکمه در آن وضعیت، در محدوده نارضایتى از حکومت موجود، عدم مشروعیت آن و ادعاى امامت و رهبرى اسلام در خانواده رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله بود.
از نظر امام صادق (ع) تعرض نظامى علیه حاکمیت، بدون فراهم آوردن مقدمات لازم، که مهمترینش کار فرهنگى بود، جز شکست و نابودى نتیجه دیگر نداشت. چنانکه در جریان حرکتى که زید بن على و پس از آن یحیى بن زید در خراسان به آن دست زدند، بنى عباس بیشترین بهره را برده و در عمل، خود را به عنوان مصداق شعار «الرضا من آل محمد» تبلیغ کردند.
نتیجه کار بعدها معلوم شد؛ زیرا فقه جعفرى، بنیانگذار تشیع نیرومندى گشت که روز به روز اوج بیشترى گرفت؛ اما زیدیه که منحصرا در خط سیاست بود، رو به افول گذاشتند.
خصوصیات اخلاقی امام صادق (ع(
در منابع روایی در زمینه ویژگیهای اخلاقی امام صادق (ع) گزارشهایی از زهد، انفاق، علم فراوان، عبادت بسیار و تلاوت قرآن آمده است. محمد بن طلحه امام صادق (ع) را از بزرگترین افراد اهل بیت، دارای علم فراوان، بسیار اهل عبادت و زهد و تلاوت قرآن توصیف کرده است.
مالک بن انس از ائمه فقهی اهل سنت گفته است: «در مدتی که پیش امام صادق (ع) میرفته، همیشه او را در یکی از سه حالت نمازخواندن، روزهداری و ذکرگفتن دیده است».
به گزارش بحار الانوار، امام در پاسخ به درخواست فقیری، چهارصد درهم به او داد و، چون سپاسگزاری او را دید، انگشترش را هم که ده هزار درهم میارزید، به وی بخشید. روایتهایی نیز از انفاقهای پنهانی امام صادق (ع) در دست است. به نوشته کتاب کافی، او شبها مقداری نان و گوشت و پول در کیسه میریخت و به صورت ناشناس به در خانه تهیدستان شهر میبرد و میان آنها تقسیم میکرد. ابوجعفر خثعمی نقل کرده است که امام صادق (ع) کیسه پولی را به او داد و از او خواست آن را به فردی از بنیهاشم بدهد و نگوید که چه کسی آن را فرستاده است. به گفته خثعمی هنگامی که آن فرد پول را گرفت، برای فرستنده آن دعا کرد و گفت: «او همیشه برایش پول میفرستد؛ اما امام صادق (ع)، باوجود ثروتش چیزی به او نمیدهد».
شهادتامام صادق (ع)
همیشه ائمه مورد آزار و اذیت حاکمان قرار می گرفتند تا مردم و شیعیان را از حقایق دور کنند. در زمان خلفای عباسی شمشیر عباسیان به سمت شیعیانی رفت که سابقا در کنارشان برای از بین بردن بنی امیه می جنگیدند. در این میان به امام صادق مظنون شدند و می خواستند که امام از یارانشان دور باشند و زیر نظر شدید بودند.
عباسیان امام صادق را چندین بار دستگیر کردند و مورد شکنجه و آزار قرار دادند. یک بار هم خانه امام صادق (ع) را آتش زدند اما این حادثه باعث نشد به امام آسیبی وارد شود و حضرت همچون ابراهیم نبی از آتش به گونه معجزه آسا نجات پیدا کردند.
مجددا امام را دستگیر کردند و درحالی که امام لباس احرام بر تن داشت وی را به کاخ منصور عباسی بردند. منصور تصمیم داشت که امام را همانجا به شهادت برساند اما هر دفعه که به امام نزدیک می شد شمشیرِ خودش را غلاف می کرد چون در مکاشفه می دید که حضرت محمد(ص) در حالی که شمشیر در دست دارد روبروی او ایستاده و می گوید اگر آسیبی به فرزندم بزنی تو را با این شمشیر می کشم!
این مکاشفه ترس و وحشتی در وجود منصور عباسی ایجاد کرد که با امام همچون مهمان عالی مقامش برخورد کرد و از ایشان به خوبی پذیرایی کرد و از عطر مخصوص خود به ایشان زدند و او را با عزت و احترام به خانه برگرداند اما بعد به دستور منصور امام صادق (ع) را مسموم کردند.
منصور با شنیدن خبر شهادت امام صادق می خواست به امامت شیعه خاتمه دهد پس نامه ای به حاکم مدینه نوشت و از او خواست به خانه امام صادق بروند و وصیت نامه را بخوانند و جانشین ایشان را گردن بزنند.
زمانی که وصیت نامه را خواندند، دیدند امام صادق به عنوان جانشین پنج نفر را معرفی کرده است که اول خود خلیفه عباسی بودف دوم حاکم مدینه، سوم مادرش، چهارم عبدلله افطح فرزندش ، پنجم موسی کاظم پسر کوچکش. اینگونه با مدیریت الهی امام صادق(ع) این توطئه هم خنثی شد.
یعنی شیعیانی که بصیرت داشتند می دانشتند که منظور امام صادق (ع) از جانشینی خود، خلیفه عباسی و حاکم مدینه نخواهد بود زیرا هر دو طاغوت و ظالم هستند . مادر امام صادق (ع) هم نمی تواند جانشین و امام باشد زیرا امامت به زن نمی رسد. عبدالله بن افطح هم اگر چه فرزند امام است اما در پایش عیبی داشته است که کمی می لنگیده است و همیشه با خواستههای پدر هم مخالفت میکرد و مردم هم ضعف علمی و عملی وی را مشاهده کرده بودند و امام باید از نظر علمی و عملی قوی باشد و از نظر بدنی هم باید سالم باشد، پس این فرزند نمی تواند امام باشد.
در خاتمه با کنار گذاشتن چهار نفری که ذکر شد، لذا شیعیان با بصیرت متوجه می شدند که منظور امام صادق (ع) از این وصیت نامه منظورش فرزند کوچکش حضرت موسی بن جعفر (ع) بوده است که او را امتحان می کردند و متوجه می شدند شرایط امامت دارد و از نظر علمی و عملی قوی است و مخفیانه بطوری که خلیفه عباسی متوجه نشود او را به همدیگر معرفی می کردند که شیعیان مسایل فقهی و غیرو را از این فرزند کوچکتر که امام موسی کاظم (ع) نام دارد بپرسند.
چرا مذهب شیعه را مذهب جعفری می نامند؟
ما شيعيان معتقديم كه همه امامان از يك نور هستند و دانش آنها يكسان است. امام پيشين دانشهايي را كه از پدر خويش دريافت كرده بود، به فرزند خويش منتقل ميكرد و در مقام علم و فضيلت، هيچ امامي بر امام ديگر برتري نداشت. هر كدام بنابر موقعيت زمان و مكاني كه داشت، وظايف خود را به انجام رساند، مثلاً در زمان حضرت علي(ع)، دوراني اقتضا ميكرد حضرت خانهنشين شود و در حكومت دخالتي نكند، اما در زماني ديگر با هجوم مردم براي بيعت، به امر حكومت اقدام نمود. سيدالشهدا براي حفظ دين، جان خود و يارانش را نثار كرد. بنابر اين تمام امامان(ع) الگوي زندگي ما انسانها و شيعيان در اوضاع مختلف هستند و مذهب شيعه منتسب به همه آنها است. اما اصطلاح مذهب جعفري، اشاره به روش شيعيان در مسايل فقهي و احكام ديني است، در مقابل مذاهب چهارگانه فقهي اهل سنت (حنفي، مالكي، شافعي و حنبلي)، همان گونه كه به شيعيان در مسايل اعتقادي و نوع حكومت و سياست، مذهب علوي يا علويون گفته ميشود. اما مذهب جعفري به جهت گسترش و كثرت روايات فقهي از امام صادق(ع) ميباشد. اگرچه امامان ديگر نيز در بيان احكام و معارف اسلام (تشيع) نقش داشتهاند، اما تأثير آنها با توجه به موقعيت زماني شان از امام صادق(ع) كمتر بود. در عين حال كه دانش امام جعفر(ع) نيز از پدران بزرگوار به ايشان منتقل شده بود. امامان معصوم(ع) در نشر و گسترش دانشهاي ديني كه مورد نياز مردم بود، از هيچ كوشش فرو گذار نميكردند و در هر زماني كه فرصت را آماده ميديدند، به اين امر اقدام ميكردند، اما با موقعيت زماني ويژهاي كه براي امام صادق(ع) فراهم آمد، حضرت بهتر توانست اين وظيفه مهم را به انجام رساند، به همين خاطر مذهب شيعه را مذهب جعفري مينامند. مذهب تمام ائمه دوازدهگانه، همه يكي است و اين طور نيست كه هر يك مذهب خاصي داشته باشند، اما بعضي از ائمه(ع) در زمان بني اميه و بني عباس، اسير و زنداني و شهيد شدند و مسلمانان جرأت ارتباط با آنان را نداشتند. ائمه معمولاً در اختناق شديدي به سر ميبردند و فرصت ارتباط با مردم و نشر احكام و تعاليم دين مقدس اسلام را نداشتند، مثلاً امام علي نقي(ع) و امام حسن عسكري را در وسط پادگاني جا داده بودند تا كسي از مسلمانان نتواند با آن حضرات در تماس باشد، به اين جهت مسلمانان نتوانستند معارف را از آنان دريافت كنند، ولي در زمان حضرت امام جعفر صادق(ع) و مختصري از زمان پدر بزرگوارشان امام محمد باقر(ع) اين رعب و اختناق كم شد، كه به اين جهت بود كه بني عباس و بني اميه سرگرم نزاعهاي سياسي بودند تا بتوانند خلافت را به دست آورند. در اين مدت امام جعفر صادق(ع) توانستند آشكارا تعليم و تدريس داشته باشند و شاگردان حضرت به چهار هزار نفر رسيد. در كتب تاريخي ذكر كردهاند: در كوفه و بغداد راويان حديث آن حضرت بيش از هفتاد هزار نفر بودند، از اين رو بيشتر معارف از طريق آن حضرت صادر گشته، بنابر اين مذهب شيعه اثناعشري را جعفري مينامند. افزون بر اين نكات و عوامل ذيل در نامگذاري شيعه به شيعه جعفري دخالت داشته است:
۱ـ چهره شاخص و سرشناس حضرت ميان تمام فرقها و گروههاي مسلمان.
۲ـ عنوان “مذهب جعفري” شيعيان پيرو مكتب فقهي اهل بيت را از شيعه زيديه كه زیدیه از فقه اهل بيت پيروي نميكنند، جدا ميسازد.
لذا فقه شیعه بعد از امام صادق به فقه جعفری معروف شد به دلیل اینکه احکام فقه امام جعفر مهمترین منبع قوانین فقهی فقه شیعه هستند
https://www.andishemotahar.ir/?p=10946